سفارش تبلیغ
صبا ویژن

حســرت پـــرواز

تا تو به داد من رسی...

بس که جفا زخار و گل دید دل رمیده ام


((تا تو به داد من رسی من به خدا رسیده ام))


بس که غریب و بی ریا بود دل رمیده ام


((تا تو به داد من رسی من به خدا رسیده ام))


وه که زبخت من گریخت آن همه شور و مستی ات


تو به خدا رسیده ای من زجهان بریده ام


در نفسم هوای توست در دلم آشنائیت   


 تا تو ز من بریده ای من زجهان بریده ام


 

 


یادم میاد میگفتیم ای زن به تو از فاطمه اینگونه خطاب است . ارزنده

 

نخست وزیر من

اونموقع ها مدرسه که میرفتیم.

نخست وزیرمون کی بود؟ موسوی

مانتو ، شلوار، مقنعه ها مشکی بود.

فتوای کی ؟؟ نخست وزیرمون بود.

از در مدرسه که ، تو میرفتی.

سرتا پاتو میکشیدن به چار میخ.

جوراب سفید؟ بدو برو تو دفتر.

مفسد فی الارض شدی تو دختر.

اونموقع ها گشت ما ارشاد نبود.

چی بود اگه گفتی؟ ؟ جندالله بود.

مانتو کوتاه؟؟ آرایش؟؟

نه بابا! آستین کوتاه

موی بلند مردا !!

رنجی دادن مارو تو ، مدرسه ها

ما که بودیم بچه های انقلاب

هیچی برای خودمون نداشتیم.

راضی بودیم،امام و دینو داشتیم.

آی موسوی که رنگ تو سیاه بود.

مشکی نه ها که رنگ عشقه امروز!!!

روزگارو به کام ما سیاه کرد.

روسری گل گل زهرا خانم

اونموقع هارنگ سیاه ما بود.

جرات حرف زدن مگه ما داشتیم.

برای چی ؟؟ نخست وزیرو داشتیم.

حالا همش رنگ تو چی شده ؟؟ سبز

تو دست کی؟؟ رنگین کمونهای شهر

یادت رفته کجای کار بودی تو؟؟

اونموقع ها با جند اللله سوزوندی.

الان با وعده های ارشاد موندی؟؟؟؟؟؟

بس کن نشو برای ما بنی صدر

مجبور بشیم بندازیمت توی سطل.

 

 

 


زندگی کردیم

شعر هامو تقدیم میکنم به همه کسانی که رسیدن به عزیزترینهاشون براشون یه رویاست.


شانه برشانه زندگی کردیم


مثل افسانه زندگی کردیم


خنده هامان همه پریشانی


من و درد و تو زندگی کردیم


دل دردمندو سینه هاپرسوز


باهمه سوز زندگی کردیم


شب ما صبح نبوداما ما


باخیال صبح زندگی کردیم


توخیال میکنی رفتی تو


بی خیال تو زندگی کردیم؟


حرف دل

حرف در دهانم باشد بهتر است .

 حتی دیگه راضی نیستم حرفهامو به ماه هم

 بگم با اینکه تو دنیا از همه بیشتر دوستش دارم.

عشق هم شده برای من خیال ولی باهاش خوشم.

همه چیز پنهان باشه بهتره کاش بتونم.

حرف دل

 

حرفهای دل من در دل من پنهانیست

 

چه کنم باکه بگویم که غمم پنهانیست

 

به ماه مینگرم من چه گویمت ای ماه

 

که اشکهای دو چشم خمور پنهانیست

 

به حرفهای قشنگ و لبان حق گویت

 

نگاه میکنم اما جواب پنهانیست

 

تو خنده میکنی و من نگاه میکنمت

 

چه گویم از غم دوران که خنده پنهانیست

 

دلم غمین و هوای دلم گرفته بسی

 

خوشم که حال و هوای دلت نه پنهانیست!!!


مهربونه دلتنگ

 

 

مهربونه دلتنگ
سکوت میکنم ای مهربونه دلتنگم 
مراچون تو همه ذوق نغمه خوانی رفت.
چه شد آن عشق , آهای مهربونه دلتنگم
وفاومهر من آن عطر مهربانی رفت.
شبی که تاسحر ای مهربونه دلتنگم
شدیم همره یاران آسمانی رفت.
طلوع آن شب و شبهاکه با نگاه خیال
شدیم همره گلهای آسمانی رفت.
فرشته ها که به ناز دوچشمشان بودیم
خمور بوسه ی نهانی نگاهی رفت.
زبان و درد دل ما کس نمیداند
صفا و همدلی و لطف و مهربانی رفت.
گل محبت و گلهای دوستی پژمرد
که باغبان گله مهربانی ما رفت.
سکوت میکنم ای مهربونه دلتنگم
بگو جوانی ما کو که زندگانی رفت.


دل سلام

دل سلام

دفتر.قلم.دوچشم ورم کرده دل سلام

خواهم که گویمت زغریبی دل کلام

در انتهای سطر بدنبال اسم تو

یک نقطه میگذارم و آغاز هر کلام

بگذارتا که دفتر این دل شود تمام

با جمله (عشقم بمان)عزیز والسلام.