سفارش تبلیغ
صبا ویژن

حســرت پـــرواز

شعر نیمه شعبان

این شعر رو سال آخر دبیرستان نوشتم تقدیمش کردم به محضر مولایم

 

 

نیمه شعبان بود

مکه آن شب همه جا تابان بود

شب ممتاز و پر از رازی بود

چه شب نازی بود

سامره منتظر مهمان بود

لیک از چشم بشر پنهان بود

میهمان حجت حق

وارث سلسله مظلومین

پسر ثارا...

میزبان نور دگر از الله

حسن عسگری فرزند علی شیر خدا

حامل نور، عروس زهرا

مادرش دختر شمعون وفا

جانشین عیسی

نرجس با تقوی

******

چه شبی بود چه غوغایی بود

به سماوات گل آرایی بود

کره ارض تماشایی بود

شب نخوابید ز شوق دیدار

چون که آگه شده بود از اسرار

مژده میداد به فجر از رخ یار

در طلوعش بشود طالع یار

******

نو عروس حامله بود

لیک در وی اثر حمل نبود

عسگری داد به عمش پیغام

زایمان هست پگاهان اتمام

شب تو بیتوته کن افطار بمان

یاور نرجس و بر ما احسان

عمه تردید نمود

شک و شبهه به دلش راه گشود

ناگهان بانک رسید

بانک مولایش بود

عمه جان ،

شک و تردید به خود راه مده

وعده حق نزدیک

پسری آیدو نیک

*****

قائم آل محمد متولد گردید

قائم آل محمد متولد گردید

*******

حال این حرف من است

این تقاضا ز من مسکین است

بار الهی گله دارم زتو من معبودا

عرشیان عاشق مهدی بودند

اذن دادی به زیارت همه نائل گردند

بارالهی گر چه در نیمه شعبان جشن است

همه جا گلرنگ است

به خدا دل به ظهورت تنگ است

*******

به اب انت و امی مهدی

سروجانم به فدایت مهدی