زمین یا آسمان
زمین یا آسمان
نمیدانم چه میخواهم
بین زمین وآسمان سرگردانم
تکه تکه های قلب و روح من
بین زمین وآسمان!
ستاره می شوند
یا گلهای من
نه تنهایی ستاره را
ونه اشک گلها را
نمیخواهم
بین زمین و آسمان سرگردانم!
زمین یا آسمان
نمیدانم چه میخواهم
بین زمین وآسمان سرگردانم
تکه تکه های قلب و روح من
بین زمین وآسمان!
ستاره می شوند
یا گلهای من
نه تنهایی ستاره را
ونه اشک گلها را
نمیخواهم
بین زمین و آسمان سرگردانم!
آه رو ازم گرفتی ماهم دادی
به دنیای قشنگی راهم دادی
دنیای درد و عشق و شور و مستی
همیشگی ترین نگاهم هستی
تقدیم میکنم به بهترین رفیق و همسفرم که شروع دوباره منو اون رقم زد
آمدم تا بهانه اش باشم همانطور که فریاد من شد.
تو را من به یک مهمانی دعوت میکنم
در آن مهمانی
اگر بیایی
عطر تنهایی تولدم
تمام شعرهایم
تمام ترانه هایم را
با تو قسمت میکنم
مهم نیست چقدر خسته ام
فقط بدان
برای حضور تو دوباره زنده میشوم
دوباره برای یکدیگر.
راستی
امیدوارم این دعوت و این مهمانی
آغازی بشود که خاطره گردد
در من
در تو
و بشود آوازی برای من
که بخوانم برای تو
تسبیح دونه آبی من به اندازه تمام دنیا بود. زیبای زیبا اما
تسبیح دونه آبی من پاره شده . به دانه های صد تکه و دل صد تکه ام نگاه می کنم.
من با هر دانه هزاران دعا . هزاران عشق. هزاران نگاه فرستادم.
بازنگشت
و دانه های عشق من همیشه سرگردانند.
تسبیح دونه آبی من تو هنوزم مهربونی؟؟؟
نمیخواهم به زندگی بنشینم
دنیا مرا بگذار و بگذر.
وقتی پنج شنبه میشه دلم میگیره یاد اون روزهایی میافتم که
وقتی پنج شنبه میشد از ذوق تعطیلی جمعه که تمام ساعتهاش
با هم بودیم خوابمون نمیبرد اما حالا وقتی پنج شنبه میشه نمیدونم
چکار کنم برات دعا میکنم نمیتونم پیدات کنم تو هیچ جای دنیا
سردرگمم سردر گم قرارمون این نبود که بی خبر بری تنها جایی که
منو آروم میکنه سر زدن به خونه ایه که تنها چیزی که میتونی توش
پیدا کنی این نوشته است که : خفته در اینجا عزیزترین یار و یاورم.
شعرهامو تقدیم میکنم به همه اونهایی که رسیدن به عزیزترینهاشون براشون یه رویاست
شانه برشانه زندگی کردیم
مثل افسانه زندگی کردیم
خنده هامان همه پریشانی
من و درد و تو زندگی کردیم
دل دردمندو سینه هاپرسوز
باهمه سوز زندگی کردیم
شب ما صبح نبوداما ما
باخیال صبح زندگی کردیم
توخیال میکنی رفتی تو
بی خیال تو زندگی کردیم؟
مهربانم
جان من با زندگانی خو نمیگیرد.
زندگانی چشم ها را کور میخواهد.
قلبها را با هوس همراه می خواهد
من اسیر زندگی اینسان که میخواهی و میخواهند نخواهم شد.
و برتنهایی من اشگهای من مکرر بوسه خواهد زد.
مهربانم
از برای من صبوری سخت بیهوده است ومن
ومن با هیچکس .با هیچکس
نرد وفاداری نخواهم باخت.
بدون اینکه ذره ای از عشق و دوست داشتنم کم شده باشد.
برای همیشه گمش میکنم. و برای همیشه میگویم که من گم شده ای دارم!
و ماجرای عشق را برای همیشه نگه میدارم.
و برای همیشه میگویم :
((((آهای تسبیح دونه آبی من تو هنوزم مهربونی))))
بغض های شکسته ام گلوگیر شده
اشکی که نیامدست تبخیر شده
درد دل من راه گلو بگرفته
آهم به میان سینه زنجیر شده
کودست شفا بخش دل غمگینم؟
تا اینکه شفا دهی کمی دیر شده
گر سوز دل غمزده ام گوش کنی
این سینه . قربانی تزویر شده
((این شعر تبادلی بین دلهاست . دلهایی که میفهمند))
میخواهم باشم
ولی نیستم
میفهمم که هستی ام
اما نیستم
میخواهم بمانم
اما نمیخواهی
چه دنیای بزرگ
ولی کوچکی
آهای آدمها !
چرا مرا نفهمیدید؟
من هستم
من زنده ام
من میفهمم
من عشقم
عشق
چرا نفهمیدید؟؟؟