سفارش تبلیغ
صبا ویژن

حســرت پـــرواز

شهر من

تمام شهر من

یادگار قدم های با تو بودنه.

چقدر یادگاری؟؟؟

کاش یه جایی از شهر را برای خودم نگه داشته بودم.

آخه همه جا تو ؟؟؟؟؟؟؟

دیدن شهر هم دلمو به درد میاره.

تمام شعر من از تو نوشتنه.

چقدر تو؟؟؟؟؟؟

چقدر عشق؟؟؟؟؟؟

این زندگی حق من نیست.

دارم از عشق می ترسم.

چرا من از عشق میترسم؟؟/

چرا من نمی تونم بمیرم.

این زندگی حق من نیست.

 


حالا می فهمم

 

چه خوبه گذشتن از عشق برای آروم بودنش .برای خوشبخت بودنش.

چه خوبه گذشتن از عشق تا اونم اونجوری دوست داشته باشه که دوستش داری.

چه دیونگی قشنگیه گذشتن از عشق برای رها بودنش.

چه خوبه نشون ندی پریشونیتو برای آزار ندادن عشق.

چه خوبه بدونی عشقت کسی رو داره که از من عاشقتره.

چه شیرینه از عشق برای خوشبختی و شادیش بگذری.

حالا می فهمم؟؟

عاشق واقعی کیه؟؟

من از قلبم از احساسم. از عشق از آرامش از همه چی میگذرم که

فقط تو بخندی همین.

 


هیچ

دیگر هیچ ندارم.نه دل . نه قلب. نه خنده . نه گریه . نه دنیا. نه آرزو.

نه حرف. نه فکر. نمیدانم چی هستم؟؟ من چی هستم؟؟؟؟

فقط میخواستم حس کنم که هنوز دوست داری ام!!!

آن هم نشد!

من چی هستم؟؟؟