سفارش تبلیغ
صبا ویژن

حســرت پـــرواز

شعر نیمه شعبان

 

بنام خدا

  

نیمه شعبان بود

مکه آنشب همه جا تابان بود

شب ممتاز و پر از رازی بود

چه شب نازی بود

سامره منتظر مهمان بود

لیک از چشم بشر پنهان بود

میهمان حجت حق

وارث سلسله مظلومین

پسر ثارلله

میزبان نور دگر از الله

حسن عسگری فرزند علی شیر خدا

مادرش ، دختر شمعون وفا

جانشین عیسی

نرجس با تقوا

چه شبی بود چه غوغایی بود

به سماوات گل آرایی بود

کره ارض تماشایی بود

شب نخوابید زشوق دیدار

چون که آگه شده بود از اسرار

مژده میداد به فجر از رخ یار

در طلوعش بشود طالع یار

نوعروس حامله بود

لیک در وی اثر حمل نبود

عسگری داد به عمش پیغام

زایمان هست پگاهان اتمام

شب تو بیتوته کن افطار بمان

یاور نرجس و بر ما احسان

عمه تردید نمود

شک و شبهه  به دلش راه گشود

ناگهان بانک شنید

بانک مولایش بود

عمه جان!

شک و تردید به خود راه مده

وعده حق نزدیک

پسری آید و نیک

 

قائم آل محمد متولد گردید

قائم آل محمد متولد گردید

حال این حرف من است

این تقاضا ز من مسکین است

بارالهی گله دارم زتو من معبودا

عرشیان عاشق مهدی بودند

اذن دادی به زیارت همه نائل گردند

بارالهی گرچه در نیمه شعبان جشن است

همه جا گلرنگ است

به خدا دل به ظهورش تنگ است

به ابی انت و امی مهدی

سرو جانم به فدایت مهدی(عج)

 

 

                                                                                   التماس دعا

 

              نوشته شده در سال چهارم دبیرستان.از شعرهای خودم تقدیم به آقا