بی وفایی نکن
نظری نیست مرا..
ای عزیزی که بجز تو نظری نیست مرا
مدتی میگذرد از تو خبر نیست مرا
درنبودم چه خبر بر دل تو؟
کابرویی به دل تو دگرت نیست مرا؟
بی وفایی نکن ای عشوه گر دردانه
که منم شیفته ی خوی توام
ورنه با زلف و قدت هیچ نظر نیست مرا
حال که حکم بر دل دیوانه زدی
با خبر باش که چون سینه سپر نیست مرا
ب